حجتالاسلام والمسلمین حامد کاشانی: امیرالمؤمنین(ع)، حقیقتی که نگهبان دین شد
روز غدیر، روز ولایت مطلق و تکوینی امیرالمؤمنین(ع) است. ولایت تکوینی به معنای قرب معنوی ذاتی و وجودی ایشان به خداوند است؛ هیچ کس نمیتواند این مقام و قرب را به علی(ع) بدهد یا از ایشان بگیرد.
«منْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ»؛ این سخن، تنها یک خطبه تاریخی نیست، بلکه سند قاطع ولایت الهی است در روزی که خداوند میفرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ»، رسول خدا(ص) دست بلند فرمود و هویت نظام الهی را در شخص امیرالمؤمنین(ع) اعلام کرد. این ولایت، نه فقط برای زمان پیامبر(ص)، بلکه برای تمام عمر اسلام، بنیادین است.
گفتوگوی ما با حجتالاسلام والمسلمین حامد کاشانی، کارشناس تاریخ اسلام درباره معنا، مقام و ضرورت شناخت ولایت در روز غدیر است. صحبتی عمیق درباره اینکه چرا بدون شناخت این ولایت، دین ما اسلام نیست و چگونه این حدیث، نه تنها ستایش شخصیت، بلکه اعلام رسمی از جانب خداوند است.
روز غدیر؛ روزی که دین کامل و ولایت آشکار شد
این کارشناس دینی با تأکید بر اینکه غدیر تنها یک فرصت برای برجسته کردن فضائل امیرالمؤمنین(ع) نیست، بیان میکند: روز غدیر، روز ولایت مطلق و تکوینی امیرالمؤمنین(ع) است. ولایت تکوینی به معنای قرب معنوی ذاتی و وجودی ایشان به خداوند است؛ هیچ کس نمیتواند این مقام و قرب را به علی(ع) بدهد یا از ایشان بگیرد. حال آنکه در روز غدیر، خداوند میفرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» یعنی امروز دین شما کامل شد. بنابراین این رویداد نمیتواند فقط مربوط به ولایت تکوینی باشد؛ چرا که ولایت تکوینی از اول وجود داشته و امیرالمؤمنین(ع) از همان روزهای اولیه ظهور اسلام، امین خدا و رسول(ص) بود.
ایشان اضافه میکند: به نقل علما و مورخان شیعه و سنی، در سال نهم هجرت چون آیات سوره برائت در مورد عهدشکنی مشرکان نازل شد، پس از نازل شدن آیات آغازین سوره توبه، رسول اکرم(ص) این آیات را به ابوبکر دادند که به مکه ببرد و در موسم حج به مشرکان ابلاغ کند. پس از آنکه وی به راه افتاد و قدری راه رفت، جبرئیل نازل شد و ضمن ابلاغ سلام خداوند به پیغمبر(ص) عرض کرد: خداوند میفرماید: «لا یؤدّی عنک إلّا أنت أو رجل منک» کسی از جانب تو ادای رسالت نکند مگر خودت یا مردی که از خودت باشد. رسول خدا(ص) فوراً علی(ع) را طلبید و به او سپرد. یا در روایت دیگری پیامبر(ص) فرموده است: «لا یُؤدِّی عنّی إلاّ أنا أو علیٌّ بن أبی طالِب» از سوی من کسی ادای امانت نمیکند مگر خودم یا علی.
علی(ع)، نشانهای از حقیقت نبوت و ولایت
این کارشناس تاریخ اسلام تصریح میکند: غدیر یک اتفاق ویژه است. در آنجا پیامبر(ص) در حضور مردمی فراوان که از حج بازگشته بودند، اعلام میکند: «أنتَ مِنّی بِمَنزلهِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنّه لا نَبیَّ بَعدی» یعنی تو از من مثل هارون از موسی هستی. این حدیث، نشانهای از مقام معنوی ویژه ایشان بود، اما غدیر چیزی فراتر از آن است. در روز غدیر، پیامبر(ص) دست علی(ع) را بلند کرد و خطاب به مردم فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ» یعنی هر کس من را مولا دانست، علی(ع) مولای او است. این اعلام، تنها یک ستایش شخصیت نبود، بلکه یک تنفیذ رسمی از جانب خداوند و پیامبر(ص) بود. به بیانی دیگر امامت و حکومت پس از پیامبر(ص) را به صورت عملی و رسمی اعلام کرد. این مسئله متفاوت از ستایشهای معمول است. گاهی کسی را ستایش میکنند اما موقعیت وی را به او نمیدهند. اما در غدیر، پیامبر(ص) مردم را متوقف کرد، تمام توجهها را جلب کرد و در یک اجتماع گسترده اعلام کرد ولایت، از این پس با علی(ع) است. در این جمعیت، حتی زنان باردار هم مجبور شدند حضور یابند. اسما بنت عمیس میگوید: «یا رسول الله! من باردارم». فرمود: «بیا، باید بشنوی». یعنی این حدیث آن قدر مهم بود که نباید از دست برود. همه را جمع کردند و در آن صحنه، پیامبر(ص) خطبهای خاص ایراد کرد که همه بفهمند این روز با روزهای دیگر فرق دارد.
حجتالاسلام کاشانی اضافه میکند: در آن لحظه، پیامبر(ص) از عمامه سیاه رنگی استفاده کرد که در آن زمان به نام سحاب شناخته میشد. این عمامه را در مناسبات مهم دینی مثل صلح حدیبیه، فتح مکه و خطبههای جمعه به سر میگذاشت اما در روز غدیر، آن را از سر خود برداشت و بر سر امیرالمؤمنین(ع) گذاشت. در بعضی روایتها حتی گفته شده این عمامه را به طور کامل بر سر ایشان بست. این کار، نمادی از تاجگذاری امامت و حکومت اسلامی بود. در آن زمان، این صحنه توجه همه را جلب کرد و مردم متوجه شدند این یک امر فوقالعاده است.
علی(ع)، نشانه رسالت و حقیقتی که دین را نگه داشت
ایشان ادامه میدهد: در زیارات امامان(ع) هم بارها این مضمون تکرار شده است: «آیه رسالتِه و آیه لنبوتِه» یعنی نشانه رسالت و نبوت در وجود امیرالمؤمنین(ع) است. این دقیقاً همان تفسیر آیه «قُل کَفَی بِاللهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَ بَیْنَکُم» است. شهادت خدا به این است که نه تنها پیامبر(ص)، بلکه ولایت و حکومت اسلام هم با علی(ع) است. در آیه دیگری میفرماید: «وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَاب» یعنی کسی که علم کتاب نزد او است. این آیه در زمانی نازل شد که علی(ع) هنوز بیست ساله هم نبوده است. این نشانهای از مقام علمی و ولایی ایشان است که حتی در زمان جوانی، خداوند آن را به ما نشان داده بود. بدون علی(ع)، اسلام معنا ندارد. اگر ایشان نبود، نبوت پیامبر(ص) هم از هویتش میافتاد. پیامبر(ص) فرمود: «أَنْتَ مِنِّی وَأَنَا مِنْک» یعنی تو از منی و من از تو هستم. این تکرار غرض دارد. اگر فقط میفرمود: «أَنْتَ مِنِّی»، میتوانست فهمیده شود که علی(ع) فقط یکی از مؤمنان است. اما وقتی گفت: «وَأَنَا مِنْک» یعنی هویت نبوت هم به علی(ع) وابسته است. این رابطه، در تعبیری زیبا از عمامهای که در سر داشت، نمایان شد. امیرالمؤمنین(ع) با عمامه سیاه حرکت میکرد و مردم میگفتند: «و جاء علی سحابًا» یعنی علی با سحاب آمد. این سحاب، نه اشاره به ابر، بلکه نماد عمامه سیاهی است که پیامبر(ص) در روز غدیر بر سر ایشان گذاشت.
حجتالاسلام کاشانی در پایان تصریح میکند: این ولایت، فراتر از یک امر صرفاً سیاسی است. این ولایت، روح دین است. این روز، روز اکمال دین است. این روز، روزی است که اسلام بدون ولایت علی(ع) معنا ندارد. بنابراین، اگر انسانی دینش را جدی بگیرد، نمیتواند ولایت امیرالمؤمنین(ع) را انکار کند. اگر کسی فکر کند این ولایت میتواند جدا از قرآن باشد، در واقع اسلامش را از دست داده است. چون قرآن بدون علی(ع)، حرمت خود را از دست میدهد. این را هم خود قرآن تأیید میکند و هم روایتهای متعددی از پیامبر(ص) و ائمه(ع). وقتی میگوییم «الحق مع علی» یعنی نه تنها علی(ع) با حق است، بلکه حق هم با علی(ع) است. وقتی میخواهیم بفهمیم کجا حق است، باید ببینیم علی(ع) کجاست. این مضمون در فرهنگ تصوف هم آمده است. فخر رازی در تفسیرش از جمله «الحق مع علی» میگوید: «اگر میخواهی بدانی کجا حق است، به جایی که علی(ع) است، برو». اگر این ولایت را جدی نگیریم، دین ما از بین میرود.
ثبت دیدگاه